با توجه به ساخت و سازههاي دوره پهلوي و پي کنيهاي انجام شده و حفر چاههاي متعدد با مقاصد متفاوت از قبيل (چاه آب ، فاضلاب و يا با مقاصد حفاري قاچاق در داخل منازل مسکوني) تخريب در اين قسمت به شدت زياد است و در قسمتهايي تنها يک رج از ديوارهاي خشتي بر جاي مانده است.
يکي از اهداف فاز اول اين کاوشها آشکار ساختن امتداد معبر اصلي ( شمالي-جنوبي) بود که قسمتي از آن در کارگاه شمالي دکتر صراف طي کاوشهاي دور نخست آشکار شده بود. در پي اين معبر يک آبراهه با ديوارهاي سنگچين در مرکز آن نمايان شد که اين آبراهه طي 4 فاز تجديد شده است. همچنين بقاياي دو مجرا در کنار ديوارههاي جانبي معبر شناسايي شد که اين مجراي آجري- که احتمالاً کاربري ديگر آن پي ديوارههاي خشتي است- در کارگاه مرکزي دکتر صراف طي دوره نخست شناسايي شد.
فاز دوم از فصل شانزدهم، کاوشها در 5 ترانشه 47aj،47ak،46al، 45al پي گيري شده است. يکي ديگر از اهداف کاوش در فاز نخست، شناسايي يکي از تقاطعهاي موجود در محوطه بود که با توجه به خطاهاي جزئي احتمالي در نقشهبرداري، تيم باستانشناسي موفق به کاوش کامل آن نشد. اين تقاطع در کارگاههاي کاوش شده فصل شانزدهم دو فاز شد تا در صورت درست بودن فرضيات دکتر صراف يکي ديگر از تقاطعهاي معبر باستاني کشف شود.
با توجه به اينکه تيم کاوش در فاز نخست با لايههاي فوقاني- که مربوط به دورهي پهلوي است- آشنا شده و متوجه شده که اين لايه در اثر تخريب منازل مسکوني دوره پهلوي روي سطح تپه شکل گرفته و حتي در قسمتهايي بقايايي از معماري حاشيه شهر همدان در روي سطح تپه باقي مانده کاوش اين لايهها را با سرعت بيشتري انجام داده تا زمان باقي مانده صرف دقت در کاوش لايههاي تاريخي شود.
/106
انتهای پیام/